عشق مامان و بابا

امشب کارن برای اولین بار موقع خوابیدن شصت خوشمزه شو پیدا کرد و با ملچ و ملوچ شروع کرد به خوردنش و انقدر میک زد تا خوابش برد.................. نوش جونت عزیزم اخه کارن اصلا پستونک دوست نداره تا میزارم تو دهنش دو تا میک میزنه و پرتش میکنه بیرون ...

سلام پسر ناز خودم.................   مال خود خودمیاااااااااااااااااااااااا   از کجاش بگم برات از واکسن دوماهگیت یا از تولد دومین ماهگردت بزار اول واکسنت رو بگم ........چه روز بدی بود ............صبح با بابا حمید رفتیم بهداشت تا واکسن دو ماهگیت رو بزنیم.......در خواب ناز بودی که خانم دکتر اول قطره فلج اطفال رو ریخت تو حلقت بعد هم یه امپول گنده زد به پای چپت(سه گانه) و یه دونه هم به پای راست(هپاتیت)............الهی بمیرم برات مادر ............الهی برای اون درد کشیدنت بمیرم...........الهی برای چشمای اشک الودت بمیرم مادر...........وقتی اومدیم خونه به خاطر استامینفن دردت اروم شده بود ولی بعد از ظهرش کلی گریه کردی.............د...

 الهی که من فدای اون خنده هات بشم   صبح ها وقتی از خواب بلند میشی چون پوشک تعویض شده ................. چون شکمت سیره................ چون بادگلوت رو زدی................ انقدر دلربایی میکنی و برای مامان میخندی که منو تا اوج اسمونا میبری بخدا............. نکن .......با دل من نکن همچین!!!!!!!!!!!!!!!!!!! منم که انقدر میچلونمتتتتتتتتتتتتتتتت که گریت در میاد اخه دست خودم نیست که ..................چیکار کنم عاشقتم

آخه تو انقـــدر زیـــبا می خوابی ، انقـــدر پاکــــ ، انقــــدر معصـــومانه ، انقدر ................. نمیگی من می میــــر م برات مادر ؟! وقتی می خوابی دلم برات تنگ میشه خیلی...................   ...

بهاری ؟ نه ! بهاران از تو ست ..   اولین بهار ت مبارک .     ♥ . تحویل بهار ، امسال ، با تو ، قشنگ تر بود ، پر از عاشقی بود . پر از یه عالم حس قشنگ 3 نفره .   باور کن .

سلام عشقم-نفسم-زندگیم   بعد از چهل روز کنگر خوردن و لنگر انداختن خونه مامان پروانه و بابا ممد جمع و جور کردیم و اومدیم خونه خودمون                                   تو رو خدا تعارف نکن بفرمایین تو خونه خودتونه                                             ...

 آقای کوچکِ بی نظیر ؛   ۴۰ روزه که با منی و من چه بی اندازه خوشبختم . ♥ . دوستت دارم ============================================================ خوب چهل روزگی شما مصادف شد با ۲۹/۱۲/۱۳۹۰.........و با مامان پروانه و بابا ممد بردیمت حموم به رسم سنت و با یه کاسه ای که چهل تا کلید بهش وصل بود غسلت دادیم.............مبارک باشه   عکس قبل حموم عکس بعد از حموم   ...

ی ک ماهگی ات مبارک پسر زیبـــــــــای من ؛                                              چقدر این یک ماه زود گذشت   سلام عشق زندگیم کلی سرگرممون کردی...............حتی دیگه ثانیه ای هم وقت نداریم روزامونو در کنار تو میگذرونیم..............عاشقانه یک ماهه که لحظه به لحظه باهات نفس کشیدیم و زندگی کردیم ..............از خدا ممنونیم به خاطر تو................ بعد از ظهر با مامان پروانه رفتی...

امروز صبح ۲۷ بهمن بند ناف زشت و خشک شده شما بدون هیچ گونه دخالتی و از همه مهمتر بدون درد و خونریزی و گریه افتاد........ خدا رو شکر اخی راحت شدی عزیزم ...................همش باید زمان پمپرز کردن دقت میکردیم بیرون باشه -کج نشه -راست نشه-گیر نکنه به این ور و اونور ...

 اینم شیطونی من و مرجان     ...